تولید انعطافپذیر
مولف/مترجم:دکتر سلیمان ایرانزاده
موضوع: مدیریت تولید
منبع: ماهنامه تدبیر- سال یازدهم- شماره 103
در پایان قرن بیستم تولید انعطافپذیر جای خود را به تولید انبوه داده است.
در عصر کنونی با تغییر شیوههای تولید، چهره زندگی دگوگون خواهد شد.
تولید انعطافپذیر فلسفهای متفاوت دارد که در آن رابطه بین قیمت، تعداد، کیفیت و سود برقرار میگردد که با تفکرات گذشته متفاوت است.
گفته میشود مشکل کمبود زمین یکی از دلایل شکلگیری سیستم تولید انعطافپذیر است.
توانایی خلق مزیت نسبی و رقابتی در محیط پویا و پرتحول صنعت امروزی یک ارزش است.
تولید انعطافپذیر سیاست نسبتاً جدیدی است که توسط شرکتهای موفق برای توسعه و افزایش رقابت بهکار گرفته میشود.
بااستفاده از تولید انعطافپذیر میتوان انواع محصولات متناسب با نیاز مشتری را تولید کرد.
کارگران تنها زمانی به تولید انعطافپذیر پاسخ میدهند که نوعی حس تعهد دوجانبه موجود باشد.
این نکته قابل انکار نیست که در هیچ قرنی حجم تغییرات و سرعت تحول در تمام زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و هنری بهشدت این قرن نبوده است.
در واقع میتوان گفت قرن 20 قرنی است گسترده بین دوانقلاب، انقلابی در آغاز قرن و انقلابی در پایان آن.
انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایانگرفتن تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور تولید انعطافپذیر و خاتمهیافتن عصر تولید انبوه است. اکنون جهان در عصری جدید به سرمیبرد، عصری که در آن دگرگونی شیوههای تولید محصولات و ساختههای بشر چهره زندگی را یکسره دگرگون خواهد کرد.
هنری فورد و آلفرداسلون مدیر جنرالموتورز معتقدند تولیدات صنعتی راه را برای ورود به عصر تولید انبوه هموار ساخت و آی جی تویودا و تاای چیاو هنو در شرکت تویوتا پیشگام تولید انعطافپذیر شدند.
این مقاله بهدنبال آن است که بیان کند تولید انعطافپذیر و کارکرد آن چیست و چگونه میتوان آن را به تمام گوشه و کنار جهان برد، بهگونهای که همگان از آن منتفع شوند. تولید انعطافپذیر چیست؟ شاید بهترین راه برای تبیین این سیستم مقایسه آن با تولید دستی و تولید انبوه است.
یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطافپذیر استفاده میکند تا دقیقاً آنچه را که مشتری میخواهد بسازد. در مجموع مشخصات تولید دستی از این قرار است:
وجود نیروی کاری که در طراحی، ماشین کاری و اندازهکردن مهارت داشته باشد؛
وجود سازماندهی غیرمتمرکز؛
بهکارگیری ماشینآلات چندمنظوره؛
حجم بسیار پایین تولید.
تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان استفاده میکند اما این محصولات توسط کارگران نیمهماهر و ماهر ساخته میشود. این محصولات در حجم بسیار تولید میشود. در این سیستم تولیدگر بهمنظور افزایش کارایی و کاهش قیمت از ایجاد هرنوع نوآوری جلوگیری میکند و این امر بهدلیل وجود روشهای کاری یکسان، محیط کاری را برای کارکنان ملالآور و فاقد روح میگرداند.
در مقابل تولید انعطافپذیر مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطافناپذیری دومی اجتناب میکند. بنابراین تولیدگر انعطافپذیر برای تولید محصولات بسیار متنوع، افرادی را از همه سطوح سازمانی و با مهارتهای مختلف گردآورده و بهصورت گروهی بهکار میگیرد، و نیز از ماشینآلاتی استفاده میکند که هم بهطور فزاینده خودکار هستند و هم بسیار انعطافپذیر. در تولید انعطافپذیر در مقایسه با تولید انبوه، همه چیز را بهمیزان کمتر مورد استفاده قرار میدهند. یعنی نیروی انسانی موجود، فضای لازم برای تولید، سرمایهای که صرف ابزارآلات میشود. نیروی مهندسی لازم برای بهوجودآوردن محصول جدید و زمان مورد نیاز برای ساخت محصول جدید، همه و همه را بهمراتب تقلیل میدهد. همچنین میزان موجودی موردنیاز به مقدار معتنابهی کمتر میشود.
اساساً تولید انعطافپذیر فلسفهای متفاوت دارد که در آن رابطهای بین قیمت، تعداد، کیفیت، سود برقرار میگردد، که با تفکرات گذشته متفاوت است. طبق نظر مدیران سنتی رابطه زیر بین سود، مقدار قیمت و هزینه وجود دارد:
=R سود=P قیمت=C هزینه=Q تعداد
R = Q(P-C)
بهنظر مدیران، تعداد محصولات فروخته شده، قیمت فروش و هزینه سه عاملی هستند که بهطور مستقل میتوان آنها را کنترل کرد. در سیستم تولید انبوه، مدیران میخواستند با بالابردن حجم تولید، هزینهها را کاهش دهند. روش تولید انعطافپذیر، تفکر دیگری است؛ برخلاف تفکر تولید انبوه که محصول با کیفیت را گرانتر میداند، تولید انعطافپذیر بر این اساس کار میکنند که محصول با کیفیت، لزوماً با هزینههای بالا تولید نمیشود. (جدول شماره 1 مقایسه تولید انبوه با تولید انعطافپذیر)
در یک تحقیق کلارک و فوجی موتو در مورد شیوههای تولید انبوه و انعطافپذیر به چهار تفاوت اصلی بین این دو شیوه تولید رسیدند. این چهار تفاوت عبارتند از: 1 – تفاوت در شیوه رهبری 2 – کار گروهی 3 – ارتباط با دیگران 4 – تکوین همزمان.
در این چهار مورد است که اعمال شیوههای انعطافپذیر بهکار سرعت میبخشد و از میزان نیروی کار میکاهد.
رهبری : تولیدکنندگان انعطافپذیر بدون استثنا از نوعی رهبری به نام شوسا(SHUSA) که تویوتا پیشگام آن بود، استفاده میکنند. شوسا بهمعنی کارفرما است. او رهبر گروهی است که وظیفهاش طراحی و مهندسی محصول جدید و آمادهکردن برای تولید است. در بهترین شرکتها مقام شوسا دارای قدرت بسیاری است و چه بسا این مقام بیشترین انگیزه را ایجاد میکند و کارمندان در پی موقعیتی هستند که آنها را به این مقام نزدیک کند.
مقایسه تولید انبوه با تولید انعطافپذیر کار گروهی: با بررسی دومین عنصر توسط کلارک و فوجی موتو، یعنی گروه کاری منسجم، مشکل رهبری آشکارتر شد. چنانکه گفته شد، شوسا گروه کوچکی را برای اجرای پروژه تکوین محصول، گرد میآورد. اعضای این گروه همه از بخشهای اجرایی شرکت هستند، نظیر بخشهای ارزیابی بازار، طراحی محصول، طراحی صنعتی، تکنولوژی پیشرفته، طراحی تفصیلی، مهندسی تولید و عملیات کارخانه، البته افراد گروه پیوند خود را با بخشهای اجرایی مربوطه حفظ میکنند. ولی در طول برنامه آنها مشخصاً تحت فرمان شوسا هستند. اینکه آنها چگونه در گروه عمل کنند، امری که قضاوتش با شوسا است، انتصاب بعدی آنها را تعیین میکند که ممکن است در گروه تکوین دیگری باشد.
ارتباط با یکدیگر: مسئله دانش مشترک اعضای سازمان را با مشخصه دیگری از تولید انعطافپذیر یعنی ارتباط با یکدیگر آشنا میکند. در این سازمانها اعضای گروه رسماً متعهد میشوند که دقیقاً کاری را انجام دهند که همه اعضای گروه بر سر آن به توافق رسیدهاند.
تکوین همزمان: با توجه به سه مورد قبلی، بهعلت تماس مستقیم و رو در رویی افراد با یکدیگر، مراحل کار بهطور همزمان و به موازات همدیگر انجام میگیرد مثلاً در شرکتهای خودرو که استراتژی انعطافپذیر را اعمال میکنند تولید قالب را همزمان با طراحی آغاز میکنند و…
در پی تحقیق دیگری که توسط رابرت و تامپسون انجام گرفته است، آنها بر این اعتقاد هستند که اولین گام برای تبدیلشدن به سازمان انعطافپذیر شناسایی اتلاف است. از دید تایچی دراوهنو پایهگذار روشJIT، اتلاف چیزی است که باعث ایجاد ارزش در محصول یا خدمت نمیشود. ارزش چیزی است که به یک مشتری آگاه انگیزه میدهد تا برای محصول پول بپردازد. بدینترتیب هر چیزی که در فرایند وجود دارد و جلو ایجاد محصول کامل با زمان تحویل مناسب را میگیرد. اتلاف محسوب میشود.
در استراتژی تولید انعطافپذیر با شناسایی عوامل اتلاف، مجموعهای از اهداف بدون اتلاف را شناسایی کرده و برای دستیابی به آنها برنامهریزی میشود. این عوامل عبارتند از:
َ مشتریگرایی (نارضایتی مشتری صفر)؛
َ رهبری (ناهماهنگی صفر)؛
َ سازماندهی انعطافپذیر (کاغذ بازی صفر)؛
َ مشارکت (نارضایتی صفر)؛
َ معماری اطلاعات (اطلاعات بیفایده صفر)؛
َ فرهنگ بهبود (خلاقیت از دسترفته صفر)؛
َ تولید انعطافپذیر (کارهای بدون ارزش افزوده صفر)؛
َ مدیریت تجهیزات انعطافپذیر (خرابی و نقص صفر)؛
َ مهندسی انعطافپذیر (فرصت از دست رفته صفر).
در نهایت استفاده از نمودار رادار میتواند وضعیت سازمانی را ازلحاظ دوری یا نزدیکی نسبت به هدف اصلی، یعنی سیستم انعطافپذیر بازگو کند. در مقیاس موردنظر، عدد 55 بدترین وضعیت (حالت تولید انبوه) را نشان میدهد. نهایتاً وقتی به هدف اصلی نزدیک میشود که چندضلعی در سطح یک قرار گیرد.
اساساً پیشگام تولید انعطافپذیر شرکت تویوتا در ژاپن است. بنابهگفته نویسنده کتاب «ماشینی که جهان را دگرگون کرد. » شرکت تویوتا به یک سیستم تولیدی نیاز داشت که موجودی اقلام فراوان نداشته باشد. در سال 1950 تولید سالانه تویوتا بهمیزان 2هزار و 685 دستگاه خودرو بود. این در حالی بود که شرکت فورد تنها در یک کارخانهاش هرروز تعداد 7 هزار دستگاه خودرو تولید میکرد.
برای افزایش میزان تولید در شرکت تویوتا، فرایند تولید به یک دگرگونی ژرف نیاز داشت. این دگرگونی از طریق شتابان کردن آهنگ تولید ایجاد نشد. بلکه باتوجه به مجموعهای از اقدامات فنی محقق گردید. زیرا برای ژاپنیها امکان ایجاد کارخانههای گسترده و پهناور وجود نداشت. چرا که آنها با مشکل کمبود زمین روبرو بودند و شاید این یکی از دلایل شکلگیری سیستم تولید انعطافپذیر بود. این حقیقت را تای چی او کانو سرمهندس تویوتا در سال 1950 هنگام بازدیدش از کارخانه فورد واقع در دیترویت عیان کرد. اما این مهندس زیرک ژاپنی بهخوبی آگاه بود که با بهبود فرایند تولید آنها قادرند از گستردگی واحدهای تولید تا حد چشمگیری جلوگیری کنند. در این مورد نویسنده کتاب «ماشینی که جهان را دگرگون کرد» اعتقاد دارد، حتی در دهه 90 نیز کارخانههای خودروسازی شیوههای سنتی تولید انبوه را بهکار میگیرند. بنابراین 20 درصد از فضا و وسعت کارخانه و 25 درصد از نیروی کار صرف شده بهعلت غلط بودن شیوههای تولید بههدر میرود.
مزیت رقابتی تولید انعطافپذیر
یکی از ارزشهای محیطی در صحنه رقابت بینالمللی، توانایی خلق مزیت نسبی و مزیت رقابتی در محیط پویا و پرتحول صنعت امروزی است. در این رابطه استفاده از سیستمهای بهبودیافته و منعطف در محصولات و فرآیند تولید مورد تاکید بوده و برای نائلشدن بدان توجه مستمر به کیفیت و نیازهای مشتریان اجتنابناپذیر است. بنابراین برای اینکه سازمانها و بهخصوص شرکتهای صنعتی بتوانند به محیط پویا و پیچیده خود پاسخ بدهند، باید قادر باشند که این ارزشهای محیطی را وارد سازمان کنند و با فراگیرکردن اجرای مستمر، آن را بهصورت یک پیش فرض اساسی و ارزش درون سازمانی درآورند. بهعبارتی بهبود و نوآوری و ایجاد انعطاف در تولید که نوعی تغییر استراتژیک در یک سازمان است را بهعنوان یک ارزش حیاتی بهصورت نهادی درآورند.
در گذشته تکنولوژی و دانش فنی در مورد طراحی و تولید دو عامل اصلی در تعیین توانایی رقابت شرکتها بهحساب میآمدند. اما امروزه نقش تکنولوژی ضعیف گردیده و موفقیت به معیارهای اثربخشی هزینه، نظیر کاهش هزینه امکانات، بهروزکردن تجهیزات و نگهداری نیروی کار قوی بستگی دارد. توانایی در تغییر و انجام تولیدات متنوع، سود قابل توجهی را برای تولیدکنندگان بههمراه خواهد داشت. شرکتهایی که تکنولوژی تولید انعطافپذیر را به تکنولوژی ساخت سنتی ترجیح میدهند، بهتر و سریعتر میتوانند در برابر تغییرات بازار عکسالعمل نشان دهند. در جلب رضایت مشتریان موفقتر هستند و بدینترتیب از درصد بالای سود برخوردار خواهند شد. تحقیقات نشان داده است که اتخاذ سیاستهای درست و بهکارگیری اصولی تکنولوژی، تعیینکننده توان رقابتی یک سازمان در آینده است. سیاستی که مبتنی بر تکنولوژی تولید انعطافپذیر باشد سازمان را قادر میسازد تا بهترین موفقیت را در عرصه مبارزهای که پیشرو دارد برای خود فراهم کند. تولید انعطافپذیر، سیاست نسبتاً جدیدی است که توسط شرکتهای موفق برای توسعه و افزایش رقابت در بازار رقابتی بهکار گرفته میشود. یک شرکت با بهکارگیری تولید انعطافپذیر این امکان را فراهم میکند که انواع متنوعی از محصولات را متناسب با نیاز مشتریان تولید کند. خانم وود (WOOD) تولید انعطافپذیر را چنین تعریف کرده است:
«دستیابی به تسهیلات کلی که نیازهای بازار در حال تغییر را، در حداقل زمان ممکن از تاریخ ارائه سفارش تا مرحله فروش کالا با بهکارگیری سرمایه کم برآورده سازد. »
تولید انعطافپذیر به شرکتها این امکان را میدهد که مراحل تولید بین تولید محصولات متعدد را تغییر دهد. و بهطور سریع و موثر پاسخگوی نیازهای مشتریان باشد. هرچند که بهکارگیری این روش در برخی از صنایع امکانپذیر نیست ولی عمده شرکتهای موفق از جمله صنایع اتومبیلسازی نسبت به اجرای آن اقدام کردهاند.
برای مثال سازندگان اتومبیل در آمریکا و ژاپن که تغییر خط تولید براساس تولید انعطافپذیر را دنبال میکنند، آنها را قادر کرده است که طرحها و خطوط تولید را بهسرعت و با هزینههای بسیار کم و در کمترین زمان تغییر دهند، کیفیت تولیدات خود را افزایش و هزینههای تولید را کاهش دهند. و آن را با سلیقههای مشتریان سازش دهند، تا بدینترتیب رضایت آنان را جلب کنند. مثلاً شرکت تویوتا درصدد است که مدلهای جدیدی را به خواست و انتخاب خود مشتری از قبیل نوع رنگ و سایر خصوصیات در عرض سه روز تحویل دهد. شرکت فورد نیز در زمینه تغییر خط تولید و بهکارگیری شیوههای انعطافپذیر و تجارب ژاپنیها در میان شرکتهای آمریکایی پیشرو بهشمار میرود. فورد برنامه تغییرات و دگرگونی در ابزار و امکانات تولیدی خود را در سراسر جهان بهاجرا گذاشت. در این زمینه 28 میلیارد دلار صرف بهکارگیری اتوماسیون در تولید شد. تعداد کارگران شرکت فورد در سراسر جهان از 506 هزارو 500 نفر به 390 هزار کاهش یافت. در یک دوره 9 ساله تعداد روباتها در کارخانههای فورد واقع در آمریکای شمالی از 326 به 1300 روبات افزایش یافت و از این طریق 80 هزار کارگر ساعتی و 16 هزار کارگر حقوقبگیر جای خود را به ماشینها دادند. تعداد کارگران ساعتی بهمیزان 47 درصد کاهش یافت و بهرهوری تا حد 57 درصد افزایش پیدا کرد. (جدول شماره 2 – مقایسه دو کارخانه با دو روش متفاوت)
در استراتژیهای جدید، مدیران نیاز به طرز تفکر و اندیشه نوینی دارند و باید به این مسئله آگاه باشند، که وقتی استراتژی سازمان مبتنی بر تولید انعطافپذیر گردید. اداره آن بهطرز تفکر جدیدی نیاز دارد. اساساً اتخاذ این نوع استراتژی تاثیر عمیقی بر کلیه ابعاد و زیرسیستمهای سازمان میگذارد. از آنجایی که تولیدکنندگانی که تولید انعطافپذیر را دنبال میکنند در یک محیط پویا و رقابتی عمل میکنند، مدیران باید روشهای خلاقی را برای مدیریت و هدایت و کنترل وظایف گوناگون اتخاذ کنند. تا بتوانند همگام با تغییر و تحول محیط بیرونی سازمان، محیط درونی سازمان را با محیط بیرونی تطبیق دهند و نسبت به نیازهای متغیر محیط بیرونی و درونی واکنش کامل نشان دهند.
تولید انعطافپذیر میتواند تاثیر مهمی روی این مسئله که چگونه باید سازمان اداره شود، داشته باشد. شرکتهایی که سیستمهای تولید انعطافپذیر را بهکار میگیرند باید همکاری و هماهنگی وسیعی را بین واحدهای مختلف سازمان ایجاد کنند، بهطوری که همه واحدها در مورد محصولاتی که تولید میشود و همچنین در مورد هریک از ابعاد محصول و تغییرات لازم در آن اطلاعات کامل در اختیار داشته باشند. در ساختار سازمانی اینگونه شرکتها بههمراه هر فروشنده یک مهندس اجرایی بهکار گرفته میشود. این تعداد در مورد شرکتهایی که تولید آنان براساس روش انبوه است بهازای هر 16 نفر یک مهندس اجرایی میباشد. این امر باعث میشود که مهندسان و فروشندگان دست در دست هم و به همکاری و همدلی نسبت به تامین نیازهای مشتریان تلاش کنند.
یکی از محققان مشاهدات خود را در مورد کارخانه نابی که استراتژی تولید انعطافپذیر را اتخاذ کرده بدینگونه ترسیم میکند:
کارگران خط تولید در این کارخانه بهصورت گروهی کار میکنند ویک سیستم اطلاعرسانی ساده اما گسترده وجود دارد که به هر کس این امکان را میدهد تا سریعاً به مشکلات پاسخ دهد و بتواند وضعیت کلی کارخانه را درک کند.
در کارخانه نابی همه اطلاعات از قبیل اهداف روزانه تولید، خودروهایی که تا آن وقت روز تولید شدهاند، خرابی تجهیزات، کسری کارکنان، نیاز به اضافهکاری و غیره روی تابلوهای آندُن (ANDON) (نمایش گرهای الکترونیکی) نمایش داده میشوند، این تابلوها از هر سکوی کار قابل رویت است. بدین صورت هر زمان در هر کجای کارخانه که مشکلی روی میدهد، هر کارگری که بداند میتواند کمک کند.
در واقع قلب کارخانه نابی، همانا گروه کار پویا است. ایجاد چنین گروههای کار آسانی نیست. نخست به کارگران گستره متنوعی از مهارتها را آموزش میدهند. شغلها در گروهها، کاری چنان طراحی شده که وظایف میان کارگران گردشی است و کارگران براساس آن میتوانند جای خالی یکدیگر را پر کنند. کارگران در شرکت نابی دارای مهارتهای متعددی هستند از جمله تعمیر ابزارآلات ساده، کنترل کیفیت، تمیزکاری، سفارش مواد مورد نیاز، بنابراین آنها تشویق میشوند تا فعالانه فکر کنند، بهطوری که پیش از جدیشدن مشکلات، راهحلهایی برای آنها بیندیشند.
طی مطالعات صورت گرفته کارخانجاتی که تولید انعطافپذیر را عمل کردهاند آشکارا مشخص شده است که کارگران تنها زمانی به تولید انعطافپذیر پاسخ میدهند. که نوعی حس تعهد دو جانبه موجود باشد.
رفتار با مشتری
هدف یک سازمان موفق اساساً ایجاد و گسترش یک رابطه درازمدت، محکم و سودمند با مشتریان از طریق فراهمکردن محصولاتی با کیفیت عالی و ارائه خدمات موثر به آنان است.
شرکتهایی که براساس استراتژی تولید انعطافپذیر عمل میکنند نسبت به سایر شرکتهای دیگر محصولات با کیفیت بهتری تولید میکنند. زیرا محصولات آنها مطابق با نیاز مشتری است. از طرف دیگر اساس این استراتژی براین طرز تفکر قرار گرفته است که تولید محصول مشتریپسند نیاز به ایجاد یک رابطه محکم با مشتریان است.
اغلب این شرکتها رضایت مشتریان را بهعنوان شاخص موفقیت درنظر میگیرند. در اینگونه شرکتها ابتدا نیازهای مشتریان را مشخص میکنند، سپس کلیه امکانات و منابع را جهت تامین این نیازها فراهم میکنند.
مطالعات آلدن هایاشی نشان میدهد که سازندگان تولید انبوه بندرت قادرند که در برابر نیازهای متنوع مشتریان عکسالعمل نشان دهند و اغلب آنان دارای این طرزتفکر هستند که: «میخواهی بخواه، نمیخواهی نخواه. » اساساً در اینگونه تولیدات روابط بین تولیدکننده و مصرفکننده یک رابطه زورمدارانه است. به این مفهوم که کارخانه سعی میکند برای هموارکردن تولید، کالاهایشان را به مشتریان تحمیل کنند. و هیچگونه تعهد درازمدتی از سوی طرفین وجود ندارد و این امر حس بیاعتمادی را به حداکثر میرساند.
آلدن هایاشی در تولید انعطافپذیر رفتار با مشتری را باتوجه به سه اصل زیر بیان میکند:
نخست اینکه سیستم فروش فعال است نه منفعل یعنی بهجای اینکه آنان منتظر مشتری باشند خود بهسراغ مشتریان میروند.
دوم اینکه مشتری در نظر تولیدکننده انعطافپذیر جزء تفکیکناپذیر روند تولید است. سوم اینکه سیستم، انعطافپذیر است بهاین مفهوم که کل سیستم فروش بهاندازه سه هفته موجودی کالا دارد که تازه بیشتر آن قبلاً فروخته شده است.
افزایش توانایی جهت رقابت
اساساً امروزه نمیتوان تاثیر تکنولوژی را بر روند تولید و بهبود آن نادیده گرفت. کاپن و گلارز در یک تحقیق به این نتیجه رسیدهاند که بهبود و پیشرفت تکنولوژی نهتنها موجب کوتاهشدن چرخه عمر محصول میشود بلکه موجب تغییر در بخشهایی از بازار نیز میگردد. چرخه کوتاه عمر محصولات و افزایش رقابت بر اهمیت سرعت و تناسب سازمانی میافزاید. تولیدکنندگان اگر تجهیزاتشان را طوری طراحی کنند که نسبت به خطوط و فرآیندهای تولید تغییرپذیر و منعطف باشند، موقعیت بهتری نسبت به رقبا در بازار کسب خواهند کرد.
تولید انعطافپذیر شرکت را قادر میسازد تا محصولات متعدد و متنوعتری را تولید کند. از طرف دیگر، منعطفبودن فرآیند تولید، باعث گسترش تغییرات سریع در طرحها و افزایش نوآوری در سازمان میگردد. از آنجایی که شرکت میتواند با آهنگ مناسب تولیداتش را مطابق با نیاز و خواست بازار تغییر دهد. بهسهولت نیز میتواند در برابر رقبا و تغییر تقاضای مشتریان مقابله کند.
کریج گالبریس و آلکس دنوبل براین اعتقاد هستند: «وقتی که فرآیند تولید براساس تولید انعطافپذیر طراحی گردد از همان امکانات و تجهیزات نیز میتوان برای تولید محصولات دیگر استفاده کرد، بنابراین محصولات مشتریپسند در یک طیف وسیع و بهآسانی ساخته میشود. »
در دنیای متحول امروز هرگاه شرکتی بتواند در عرضه محصولی که متناسب با نیاز مشتریان وبازار است پیش قدم باشد، سود کلانی را برای سازمان بهارمغان خواهد آورد. تولید بهروش انعطافپذیر، مدت زمان عرضه محصول به بازار را کاهش میدهد. ساکسینان در تحقیقات خود متوجه این نکته شد که زمان متوسط عمر کالا برای کارخانجاتی که خطوط تولید آنان مجهز به تکنولوژی انعطافپذیر است 6 هفته میباشد. این مدت برای تولیدکنندگان سنتی و انبوه که فرایند تولید آنان تنها براساس یک محصول طراحی شده 16 هفته است. مضافاً زمان مونتاژ در تولید انعطافپذیر به 4 روز کاهش یافته اما این مدت برای سایر سازندگان دیگر 6 هفته است. در مجموع مدت زمان تولید محصول و عرضه آن در تولید انعطافپذیر به 9 ماه کاهش پیدا کرده است. در حالی که این مدت برای تولید انعطافپذیر 2 سال یا بیشتر است.
در زمینه طراحی و مهندسی محصول نیز، این استراتژی سازمان را قادر میسازد، که با تغییر در برنامه کامپیوتری، طرحهای خود را ظرف چندروز تغییر دهد. در حالی که برای سازمانهایی که بهطور سنتی و انبوه تولید میکنند این امر مستلزم ماهها وقت است.
تعریف جدید از سازمان
وقتی از شرکتهایی که تولیداتشان برمبنای روش انبوه است، سئوال شود: «شما چه محصولاتی را تولید میکنید. » بلافاصله محصولات خود را فهرست میکنند. در حالی که وقتی از سازندگانی که روش تولید انعطافپذیر را بهکار میگیرند سئوال شود: «شما چه چیزی را تولید میکنید. » پاسخ میدهند: «هرچه شما بخواهید. » امروزه در بازاری که شتابان در حال تغییر است. توانایی تغییرات سریع در محصول میتواند بهعنوان یک سلاح رقابتی قوی بهشمار آید.
شرکتهایی که روش تولید انعطافپذیر را بهکار میگیرند قادرند که افکار خود را بر روی «روزنههای فرصت بازار» متمرکز کنند. و بهمحض اینکه روزنهها شروع به باز و بستهشدن میکنند، بهسرعت میتوانند طرحهایشان را تغییر دهند و از فرصتهای پیشآمده بهنحو مطلوب استفاده کنند. تولید انعطافپذیر همراه با بازاریابی احتمال این خطر را که ممکن است شرکت محصولی را تولید کند و خریداری نداشته باشد را کاهش میدهد. اما سازندگانی که بهطور سنتی تولید میکنند، اساساً برای تولید یک کالا بااستاندارد مشخص و بهمنظور افزایش کارایی و کاهش قیمت واحد کالا سازماندهی شدهاند. و این خطر همواره آنها را تهدید میکند که نتوانند بهسرعت در مقابل تغییرات عکسالعمل نشان دهند. و این باعث میشود که فرصتهایی که در بازار برای آنها پیش میآید از دست بدهند. تجهیزات و ماشینآلات نیز در این نوع سازمانها تا مدت زمانی که عمر تجهیزات اجازه میدهد و یا تا مدت زمانی که مشتریان مایل به خرید محصولات باشند به تولید ادامه میدهند. اما در تولید به روش انعطافپذیر سپری در برابر تغییرات محیطی فراهم میشود که اکثر شرکتهای سنتی از آن بیبهره هستند.
آزادی عمل در قیمتگذاری
تولیدکنندگان انعطافپذیر ضمن جلب رضایت مشتریان سعی میکنند که محصولات را طبق خواست مشتری و مناسب با بازار تولید کنند. براین اساس آنها میتوانند محصولات خود را با قیمت بهتر و بالاتر بفروشند تا بدین ترتیب مرزهای سود بالاتر را حفظ کنند. اما رقبایی که بهشیوه انبوه تولید میکنند بیشتر تحت تاثیر بازار هستندو این بازار و مشتری است که قیمت را بر آنها تحمیل میکند. اغلب دیده شده است که تولید کالاهای مشتریپسند در محیطی که از تکنولوژی بالایی برخوردار است مشکل و حتی ممکن است فروش نرود. در این شرایط تولیدکنندگانی که استراتژی انعطافپذیر را اتخاذ کردهاند، میتوانند با اتخاذ استراتژیهای منعطف و بهموقع از این شرایط جان سالم بدر ببرند.
اما تولیدکنندگان انبوه بهعلت اصرار در حفظ وضعیت موجود دچار چالش میگردند، که رهایی از این وضعیت هزینههای بسیار فراوان را به سازمان آنها تحمیل میکند. البته استراتژی تولید انعطافپذیر خالی از مشکل نیست و این استراتژی مانند سایر استراتژیهای دیگر مشکلات مربوط به خود را دارد. از جمله تثبیت قیمت در بازار مستلزم مذاکره بین فروشنده و خریدار است و تغییر در قیمت، زمان بیشتر و توجه بیشتر مدیران را میطلبد. زیرا ممکن است که در هر معاملهای قیمتها نیاز به ارزیابی مجدد داشته باشد.
خط سیر انتقال کالا
از آنجا که تولیدکنندگان انعطافپذیر به تکنولوژی سطح بالا مجهزند روابط بسیار نزدیکی با عرضهکنندگان و مشتریان برقرار میکنند تا بتوانند سریع به نیازهای بازار در حال تغییر پاسخ دهند. تولیدکنندگان انعطافپذیر دست به تلاشهای مشترکی با عرضهکنندگان ومشتریان بیواسطه میزنند. این نوع همکاریها به آنها این امکان را میدهد که بهآسانی محصولاتی را که کاربرد ویژه دارند، توسعه دهند. باوجود همکاری وسیع، توانایی تولیدکنندگان انعطافپذیر در تغییر سریع محصول اغلب باعث عدم انطباق خط سیر کالا با عرضهکنندگان مواد اولیه و توزیعکنندگان میشود.
تولیدکنندگانی که تولید انعطافپذیر را بهکار میگیرند ممکن است نتوانند قراردادهای طویلالمدتی برای مواد اولیه موردنیاز ببندند. اساساً ممکن است بین اهداف تولیدکنندگان که میخواهند قیمت محصولات را کاهش دهند و توزیعکنندگانی که میخواهند باایجاد قراردادهای بلندمدت به سود بیشتر دست یابند نوعی تضاد و اختلاف ایجاد کند.
توزیعکنندگانی که محصولات اینگونه تولیدکنندگان را توزیع میکنند، احتمال دارد که مشکلات زیادی را تجربه کنند، کار اصلی توزیعکننده این است که تولید را با عرضه محصول محدود به آخرین مصرفکننده هدایت کند. اگر توزیعکنندهای قادر نباشد بهآسانی از یک بازار به بازار دیگر گریز بزند، موجودی آن بهمیزان قابل ملاحظهای کاهش مییابد
اتخاذ استراتژی تولید انعطافپذیر لازمهاش روابط جدیدی در خط سیر کالا است. تولیدکنندگان در جستجوی روابط گسترده و عمیقی با عرضهکننده هستند زیرا برای توزیع هر کالا مستلزم یک توزیعکننده خاص است. از طرف دیگر توزیعکنندگان نیز مایل هستند که با ادامه همکاری از سود بیشتری بهرهمند گردند. در سیستم تولید انبوه توزیعکنندگان کالا باانبوهی از مشتریانی مواجهاند که متقاضی کالاهای مشابه هستند. این امر موجب کاهش هزینه و افزایش سود میگردد. اما در چارچوب جدید توزیعکننده با تکتک مشتریان که متقاضی کالاهای متفاوتی هستند باید روابط نزدیک و تنگاتنگ برقرار کند. و لازمه این روابط داشتن کارکنان بیشتری است. و این موضوع باعث میشود تا هزینه تولیدکنندگان انعطافپذیر افزایش یابد. بههرحال ایجاد انعطافپذیری یک توانایی اساسی برای تولیدکنندگانی است که میخواهند سودمند باقی بمانند.
روشهای تبلیغاتی
تولیدکنندگانی که روح انعطافپذیری را عینیت میبخشند نوآوری و همسویی در بازار را تمرین میکنند. در این نوع استراتژی تولیدکنندگان متناسب با نیاز مشتریان کالایی را تولید میکنند، سپس بهمحض تغییر در نیازها نسبت به تولید کالای دیگر اقدام میکنند. توانایی تغییر در محصول مستلزم تغییر در عناصر تبلیغاتی است. عناصر تبلیغاتی برای تولیدکنندگان انبوه نسبتاً ساده است و برنامههای تبلیغاتی آنها بیشتر درصدد تبلیغ شکل محصول است که ماشینآلات آنها برای تولید آن محصول اختصاص یافته است. تولیدکنندگانی که در چارچوب استراتژی انعطافپذیر عمل میکنند با پیچیدگیهای خاص در زمینه تطبیق عناصر تبلیغاتی مواجه نیستند.
تولیدکنندگان انعطافپذیر بهجای تبلیغ ویژگیهای خاص محصول، بیشتر محور تبلیغات خود را در جهت حل مشکلات مشتریان متمرکز میکنند و برنامههای تبلیغاتی آنان همسو با نیازهای مشتریان است. بهعنوان یک مزیت در تولید انعطافپذیر میتوان اشاره کرده که با تغییر در تولید نیاز به تجدید مجدد عناصر تبلیغاتی نیست و این امر موجب کاهش هزینه نیز میشود.
ماهیت فعالیتهای فروش
منعطفبودن تولید، بر روی پرسنل فروش و سایر فعالیتهای فروش تاثیر میگذارد. پرسنل فروش و مهندسان اجرایی برای اینکه بتوانند با تولیدات و تقاضاهای جدید همسو باشند نیاز به آموزش گسترده و مداوم دارند و باید خلاقانهتر عمل کنند. همچنین کار خود را پرمخاطرهتر بدانند. و نیز از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، چرا که در تولید انعطافپذیر هدف این است که همه افراد در هر رده سازمانی باید مسئولیتپذیر باشند.
در این سیستم، پرسنل فروش باید ارتباط تنگاتنگ با مشتریان برقرار کنند و بیشتر به نظرات آنان و اینکه آنها طالب چه کالایی هستند، گوش بدهند: اساساً عامل موفقیت فروش در این سیستمها براساس سه عامل زیر است:
O فروشندگان به حرفهای مشتریان گوش میدهند؛
O مطالبی که مشتریان میگویند در محصول پیاده میکنند؛
O ایجاد ایستگاههای شنوایی: دائماً به نظرات مشتریان گوش میدهند و آن را منتقل میکنند.
ایجاد ایستگاههای شنوایی یا گرفتن نظرات مشتری به یکی از طریق زیر انجام میگیرد.
الف: توفان مغزی؛ از مشتریان خواسته میشود که نظرات خودشان را در مورد محصول بیان کنند؛
ب: رفتن به محل کار مشتری؛
ج: خدمات بعد از فروش؛
د: آزمایشگاه در محل کارخانه؛
م: از طریق پرسشنامه.
توماس ورتوباTHOMAS WORTOBAA اعتقاد دارد: «فروشندگان در این سیستم باید اشخاصی باشند که ترکیب ویژهای را خلق کنند که مناسب نیازهای ویژه هر خریدار باشد. » از آنجایی که عامل دانش مستلزم آموزش مداوم است. سازندگانی که تولید انعطافپذیر را بهکار میگیرند باید پرسنل فروش را با روحیهای خلاق پرورش دهند. برقراری حدود میزان فروش مستلزم توجه مدیریت و ایجاد جو مناسب برای نوآوری است. در این سازمانها از اعضای فروش انتظار میرود که سهمیههای واحد را برای محصولاتی که تولید شدهاند فراهم کنند و مدیران فروش سیستمی را ایجادکنند که میزان مشترییابی فروشندگان و سودی که آنها برای شرکت فراهم میکنند را ارزیابی کنند.
اقدامات و فعالیتهای مدیران
بهکارگیری استراتژی تولید انعطافپذیر، درگیریها و مشغلههای وسیعی را برای مدیران بههمراه دارد. نخست اینکه فعالیت مدیران در این سیستم که در آن محصول، خط سیر کالا و مشتریان در حال تغییر است، مستلزم تلاش، مهارت، صبر و حوصله زیادی است، ثانیاً تغییرات مداوم در فرایند تولید، تعیین قیمت مناسب، تطبیق عناصر تبلیغاتی و متوازن ساختن توزیع، کار پیچیده و مشکلی است. همچنین مدیران باید در ارتباط مستمر با فروشندگان ومهندسان اجرایی باشند و به آنها در ارتباط با تغییراتی که قرار است در مورد محصول داده شود، آموزش دهد، علیرغم این همه مشکلات، اینگونه شرکتها در تحویل کالاهایی که مشتریان در جستجوی آن هستند از رقبایشان که در چارچوب تولید انبوه تولید میکنند، تواناترند و موفقتر عمل میکنند و این برقوت قلبی و اراده و اعتمادبهنفس مدیران میافزاید.
علاوهبر اینها تولید انعطافپذیر مستلزم شرکت گسترده و مشارکت کلیه کارکنان است. مدیران باید فضایی را ایجاد کنند تا کارکنان ترغیب و تشویق به مشارکت گردندO.
منابع
1 – ایرانزاده – سلیمان «مدیریت در آینده» تبریز، ناشر گلباد، چاپ اول 1378.
2 – ایرانزاده – سلیمان «مدیریت فرهنگ سازمان» تبریز، ناشر مولف، چاپ اول 1377.
3 – دراکر – پیتر «چالشهای مدیریت در سده 21» ترجمه محمود طلوع، ناشر رسا، چاپ اول 1378.
4 – گیتس – بیل «راه آینده» ترجمه محمدعلی آسوده، انتشارات ستارگان چاپ اول سال 1376.
5 – ایرانزاده – سلیمان «استراتژیهای جدید تولید» تدبیر شماره 57.
6 – ایرانزاده – سلیمان «مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی مجدد، استراتژی ترکیب» تدبیر، شماره 911.